من هنوزم معتقدم اگر با حامدم دور از همه این آدما زندگی میکردم هیچ چیز نمیتونست منو ناراحت کنه. بعد 2 ماه اومدیم خونه ما امروز هی بیخیال بودم هی بابا گفت هی گفت هی گفت من نمیدونم کسی که 2 ماه خونه اش نبوده چجوری باید جارو برقی می‌کشیده و گردگیری میکرده منی که اگر اومدم خونه فقط برای دون و آب دادن به پرنده‌ها بوده، یا اومدم آماده بشم برم مهمونی یا جایی من هنوز بادکنک های سالگرد عروسیم و از کف خونه جمع نکرده بودم هر بار اومدم لباس برداشتم خب لباس قبلی هارو خونه ,اومدم منبع

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

رسانه خبری شایان مشاوره و اجرای ایمنی کفپوش ضد حریق گرمایش برودت پارس دانلود نمونه سوالات استخدامی روش ها و برنامه های مربوط به کامپیوتر مجله بروز نظرسنجی ایرانی من تنها روزیکس گراف - طراحی وب سایت و طراحی قالب و بنر